تاريخ : یک شنبه 7 ارديبهشت 1393برچسب:, | 18:32 | نویسنده : روانشناس

به این تست شک نکنید.. این آخرین و استانداردترین تست شخصیت شناسی است که این روزها در اروپا بین روانشناسان در جریان است. پاسخهایش هم اصلاً کار دشواری نیست. کافی است کمی به خودتان رجوع کنید. یک کاغذ و قلم هم کنار دستتان باشد که بتوانید امتیازهایی که گرفته اید را جمع بزنید. حاضرید؟

 

 

1) چه موقع از روز بهترین و آرام ترین احساس را دارید؟

 

الف _ صبح،

 

ب- عصر و غروب،

 

ج _ شب

 

 

۲) معمولاً چگونه راه می روید؟

 

الف _ نسبتاً سریع، با قدم های بلند،

 

ب- نسبتاً سریع، با قدمهای کوتاه ولی تند و پشت سر هم،

 

ج _ آهسته تر، با سری صاف روبرو،

 

د _ آهسته و سربه زیر، ه- - خیلی آهسته

 

 

۳) وقتی با دیگران صحبت می کنید؛

 

الف _ می ایستید و دست به سینه حرف می زنید،

 

ب- دستها را در هم قلاب می کنید،

 

ج _ یک یا هر دو دست را در پهلو می گذارید،

 

د _ دست به شخصی که با او صحبت می کنید، می زنید،

 

و ه-_ با گوش خود بازی می کنید، به چانه تان دست می زنید یا موهایتان را صاف میکنید

 

 

۴) وقتی آرام هستید، چگونه می نشینید؟

 

الف _ زانوها خم و پاها تقریباً کنار هم،

 

ب- چهارزانو،

 

ج _ پای صاف و دراز به بیرون،

 

د _ یک پا زیر دیگری خم

 

 

۵) وقتی چیزی واقعاً برای شما جالب است، چگونه واکنش نشان می دهید؟

 

الف _ خنده ای بلند که نشان دهد چقدر موضوع جالب بوده،

 

ب _ خنده، اما نه بلند،

 

ج _ با پوزخند کوچک،

 

د _ لبخند بزرگ،

 

ه_ لبخند کوچک

 

 

۶) وقتی وارد یک میهمانی یا جمع می شوید؛

 

الف _ با صدای بلند سلام و حرکتی که همه متوجه شما شوند، وارد می شوید

 

ب _ با صدای آرامتر سلام می کنید و سریع به دنبال شخصی که می شناسید، می گردید

 

ج _ در حد امکان آرام وارد می شوید، سعی می کنید به نظر سایرین نیایید

 

 

۷) سخت مشغول کاری هستید، بر آن تمرکز دارید، اما ناگهان دلیلی یا شخصی آن را قطع می کند؛

 

الف _ از وقفه ایجاد شده راضی هستید و از آن استقبال می کنید

 

ب _ بسختی ناراحت می شوید

 

ج _ حالتی بینابین این ۲ حالت ایجاد می شود

 

 

۸) کدامیک از مجموعه رنگ های زیر را بیشتر دوست دارید؟

 

الف- قرمز یا نارنجی

 

ب- سیاه

 

ج- زرد یا آبی کمرنگ

 

د- سبز

 

ه- آبی تیره یا ارغوانی

 

و- سفید

 

ز- قهوه ای، خاکستری، بنفش

 

 

۹) وقتی در رختخواب هستید (در شب) در آخرین لحظات پیش از خواب، در چه حالتی دراز می کشید؟

 

الف- به پشت

 

ب- روی شکم (دمر)

 

ج- به پهلو و کمی خم و دایره ای

 

د- سر بر روی یک دست

 

ه- سر زیر پتو یا ملافه...

 

 

۱۰) آیا شما غالباً خواب می بینید که:

 

الف- از جایی می افتید.

 

ب- مشغول جنگ و دعوا هستید.

 

ج- به دنبال کسی یا چیزی هستید..

 

د- پرواز می کنید یا در آب غوطه ورید.

 

ه- اصلاً خواب نمی بینید.

 

و- معمولاً خواب های خوش می بینید

 

 

امتیازات

 

سؤال اول: الف(۲ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۶ امتیاز)

 

سؤال دوم: الف (۶امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۷ امتیاز)، د (۲ امتیاز)، ه (۱ امتیاز)

 

سؤال سوم: الف (۴ امتیاز)، ب (۲ امتیاز)، ج (۵ امتیاز)، د (۷ امتیاز)، ه (۶ امتیاز)

 

سؤال چهارم: الف (۴ امتیاز)، ب (۶ امتیاز)، ج (۲ امتیاز)، د (۱ امتیاز)

 

سؤال پنجم: الف (۶ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۳ امتیاز)، د (۵ امتیاز)، ه (۲ ا متیاز)

 

سؤال ششم: الف (۶ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۲ امتیاز)

 

سؤال هفتم: الف (۶ امتیاز)، ب (۲ امتیاز)، ج (۴ امتیاز)

 

سؤال هشتم: الف (۶ امتیاز)، ب (۷ امتیاز)، ج (۵امتیاز)، د (۴ امتیاز)، ه (۳ امتیاز) و (۲ امتیاز)، ز (۱ امتیاز)

 

سؤال نهم: الف (۷ امتیاز)، ب (۶ امتیاز)، ج (۴ امتیاز)، د (۲ امتیاز)، ه (۱ امتیاز)

 

سؤال دهم: الف (۴ امتیاز)، ب (۲ امتیاز)، ج (۳ امتیاز)، د (۵ امتیاز)، ه (۶ امتیاز)، و (۱ امتیاز)

 

خب، امتیازهایتان را جمع زدید... عدد به دست آمده را با جدول مقابل مقایسه کنید و شخصیت خودتان را بشناسید.

 

 

نتیجه گیری

 

* اگر امتیاز شما بالای ۶۰ است: دیگران در ارتباط و رفتار با شما شدیداً مراقب و هوشیار هستند آنها شما را مغرور، خودمحور و بی نهایت سلطه جو می دانند، گرچه شما را تحسین می کنند و به ظاهر می گویند«کاش من جای تو بودم!!» اما معمولاً به شما اعتماد ندارند و نسبت به ایجاد رابطه ای عمیق و دوستانه بی میل و فراری هستند.

 

* اگر از ۵۱ تا ۶۰ امتیاز دارید: بدانید دوستان شما را تحریک پذیر می دانند، بدون فکر عمل می کنیدو سریع از موضوعات ناخوشایند برآشفته می شوید ، علاقه مند به رهبری جمع و تصمیم گیریهای سریع دارید (هرچند اغلب درست از کار درنمی آیند!) دیگران شما را جسور و اهل مخاطره می دانند. کسی که همه چیز را تجربه و امتحان می کند، از ماجراجویی لذت می برد و در مجموع به دلیل ایجاد شرایط و بستر هیجانات توسط شما، از همراهی تان لذت می برند.

 

* اگر از ۴۱ تا ۵۰ امتیاز به دست آوردید: به خود امیدوار باشید ، دیگران شما را بانشاط، سرزنده، سرگرم کننده و جالب و جذاب می بینند.

 

شما دائماً مرکز توجه جمع هستید و از تعادل رفتاری خوبی بهره مند هستید. فردی مهربان، ملاحظه کار و فهمیده به نظر می رسید. قادر هستید به موقع باعث شادی و خوشی دوستانتان شوید و اسباب هلهله و خنده آنها را فراهم کنید و در همان شرایط و در صورت لزومبهترین کمک بر اعضای گروه هستید.

 

* اگر ۳۱ تا ۴۰ امتیاز نصیب شما شد: بدانید در نظر سایرین معقول، هوشیار، دقیق ، ملاحظه کار و اهل عمل هستید.. همه می دانند شما باهوش و با استعداد هستید اما مهمتر از همه فروتن و متواضع هستید. به سرعت و سادگی با دیگران باب دوستی را باز نمی کنید. اما اگر با کسی دوست شوید صادق، باوفا و وظیفه شناس هستید. اما انتظار بازگشت این صداقت و صمیمیت از طرف دوستانتان را دارید گرچه سخت دوست می شوید اما سخت تر دوستی ها را رها می کنید.

 

* از ۲۱ تا ۳۰ امتیاز : در نظر سایرین فردی زحمت کش هستید اما متأسفانه گاهی اوقات ایرادگیر هستید. شما بسیار بسیار محتاط و بی نهایت ملاحظه کار به نظر می رسید. زحمتکشی که در کمال آرامش و با صرف زمان زیاد در جمع بار دیگران را بردوش می کشد و بدون فکر و براساس تحریک لحظه ای و آنی هرگز نظر نمی دهد. دیگران می دانند شما همیشه تمام جوانب کارها را می سنجید و سپس تصمیم می گیرید.

 

* و اگر کمتر از ۲۱ امتیاز داشتید: دیگران شما را خجالتی، عصبی و آدمی شکاک و دودل می دانند شخصی که همیشه سایرین به عوض او فکر می کنند، برایش تصمیم می گیرند و از او مراقبت می کنند. کسی که اصلاً تمایل به درگیرشدن در کارهای گروهی و ارتباط با افراد دیگر را ندارد



تاريخ : یک شنبه 7 ارديبهشت 1393برچسب:, | 18:20 | نویسنده : روانشناس

تحقیقات اخیر دانشمندان حاکی از آن است که مغز انسان از روابط ریاضی برای ذخیره علایق و احساسات استفاده می کند. بدون نگاه کردن به جواب ها این تست را انجام دهید.

1- یک عدد از ۱ تا ۹ انتخاب کنید.

۲- آنرا در عدد ۳ ضرب کنید.

۳- حاصل را بعلاوه ۳ کنید.

۴- دوباره حاصل را در ۳ ضرب کنید.

۵-یک عدد ۲ یا ۳ رقمی بدست آورده اید.

۶-ارقام عدد خود را با هم جمع کنید (مثلا اگر عددتان ۵۲ است ۵ را با ۲ جمع کنید)

 

حالا با توجه به عدد بدست آمده و لیست زیر ، ببینید الگوی شما در زندگیتان کیست.

.

.

.

.

.

 

۱- انیشتین

۲- نلسون ماندلا

۳- جاکوب زوما

۴- محمد علی کلی

۵- تام کروز

۶- بیل گیتس

۷- گاندی

۸- براد پیت

۹- غضنفر

۱۰-اقا الاغه!!

 

اون یه تاثیر خاصی روی مردم داره ...

یه روز هم تو می تونی مثل اون بشی ....

باور کن !

اوه راستی ...

اینقدر عددهای متفاوت رو هی امتحان نکن ....

ظاهرا اون الگوی زندگی توست..



تاريخ : یک شنبه 7 ارديبهشت 1393برچسب:, | 18:18 | نویسنده : روانشناس

یکی از میوه هایی که باعث تقویت نیروی جنسی میشود آلبالو است. خوردن روزانه آلبالو به همراه عسل برای تقویت نیروی جنسی بسیار مفید است.

 خوردن آناناس برای تقویت و تجدید قوای جنسی بسیار مفید است.

همچنین گیاه دیگری که خاصیت تقویت کنندگی دارد آووکادو است که بهتر است در دو وعده صبح و عصر میل شود.


- انار ترش نیروی جنسی را کاهش می‌دهد.

- میوه انبه مقوی نیروی جنسی است.

- انجیر و گردو محرک شهوت است. انجیر ۱۰ عدد و گردو یک عدد هنگام صبحانه میل شود.

- برای تقویت نیروی جنسی و ازدیاد شهوت صبحانه مویز و نخود برشته میل شود.

- شیره انگور که مثلث باشد تقویت‌کننده میل جنسی افرد سرد مزاج می‌باشد. منظور از مثلث آن است که آب انگور را آنقدر می‌جوشانیم که به یک سوم برسد.

- سرکه کم‌کننده نیروی جنسی است مخصوصاً سردمزاجان.

- ساعت ۱۰ صبح و ۵ عصر بادام بوداده با کمی عسل میل شود.

- بادام‌زمینی ۵۰ گرم و عسل یک قاشق غذاخوری و آب هویج یک لیوان بعنوان صبحانه محرک شهوت است.

- میوه رسیده برگاموت محرک نیروی جنسی است.

- خوردن پرتقال همراه عسل باعث ازدیاد اسپرم می‌شود.

- پسته روزی ۱۵ عدد با کمی عسل هنگام صبحانه به مدت ۲۱ روز میل شود.

- برای تقویت نیروی جنسی پودر تخم تمرهندی ۲۰ گرم را با ۱۰۰ گرم عسل مخلوط نموده روزی ۳ قاشق میل شود و این معجون باعث دیر ارضاشدن می‌گردد.

- برای تقویت نیروی جنسی ۱۰ صبح و ۵ عصر تمشک میل شود.

- جهت تقویت قوه باء توت سفید صبح بعنوان صبحانه میل شود.

- نیم ساعت بعد از نزدیکی خربزه میل شود.

- از تخمه بوداده خربزه بعنوان تنقلات استفاده شود.

- از دانه بوداده زردآلو استفاده شود در ضمن دیرهضم می‌باشد کم خورده شود و نباید بیش از ۲۰ دانه در روز خورده شود.

- مربای شکوفه سیب تقویت‌کننده نیروی جنسی است.

- هلو تقویت‌کننده نیروی جنسی است بعد از هر غذا یک دانه خورده شود و یا ۱۰ دقیقه بعد از نزدیکی یک دانه میل شود.

- زیاده روی در خوردن عناب باعث کم شدن شهوت و غرایز جنسی می شود.

- برای افزایش نیروی جنسی روزی ۱۰ دانه فندق همراه عسل جویده و میل شود.

- روزی یک قاشق روغن فندق میل شود.

- موز محرک نیروی شهوت است.

- نارگیل زیادکننده حرارت غریزی و تحریک کننده مراکز عصبی دستگاه تناسلی و زیادکننده اسپرم است با شکر خورده شود.

- نارنگی باعث افزایش نیروی جنسی می‌شود.

- برای تقویت نیروی جنسی شب ۱۰ عدد خرما را در شیر خیس نموده صبح کمی دارچین به آن اضافه کرده بعنوان صبحانه با یک لیوان شیر میل شود.

- کسانی که دچار کمبود نطفه شده‌اند: پسته ۱۰ عدد، گردو یک عدد، فندق ۲۰ عدد، کنجد ۲ قاشق غذاخوری، نارگیل ۲ قاشق غذاخوری را با عسل مخلوط کرده بعنوان صبحانه ابتدا معجون را خوب جویده سپس یک لیوان شیر بنوشید.

- آلبالو باعث ازدیاد اسپرم می‌شود یک ساعت قبل از غذا همراه عسل خورده شود.

- برای تقویت نطفه ۱۰ صبح و ۵ عصر فندق با خرما میل شود.

- کسانی که کمبود نطفه دارند صبحانه از خرمای پخته در روغن زرد گاوی همراه شیر گوسفند میل کنند.

- برای درمان ورم بیضه خاکستر شاخه‌های انگور را به صورت ضماد بگذارید.

- برای حفظ سلامتی پروستات و کلیه ۲۰ روز در ماه هر روز ۳ دانه خرما میل شود.

- به‌مدت۷روز روزی۱۵گرم زرشک جهت ورم پروستات میل‌شود.

- ورم پروستات: در فواصل غذاهای روزانه زغال اخته میل‌شود.

- جهت ورم پروستات ۴۰ گرم برگ درخت گلابی را در یک لیتر آب جوشانده هر ۴ ساعت یک لیوان میل شود.

- کسانی که بزرگی پروستات دارند از آب هندوانه استفاده کنند البته سرد نباشد.

- کسانی که ورم پروستات دارند از دمکرده گل خشک آلو به مدت ۷ روز استفاده کنند، ۲ گرم در ۱۰۰ سی‌سی آب‌جوش ۲۰ دقیقه دم‌کرده میل شود و یا از آلوی خشک هسته گرفته به صورت شیاف استفاده کنند.

- برای ورم پروستات ۱۰ صبح و ۵ عصر ازگیل میل شود.

- برای ورم پروستات خوردن پرتقال مفید است.

- کسانی که ورم پروستات دارند از هلو استفاده کنند.

- کمپوت شلیل برای ورم پروستات مفید است.

- لیموترش بهترین ضدعفونی‌کننده مجاری ادرار، کلیه، مثانه‌ و پروستات است قبل ازغذا یک‌عدد همراه آب بمدت ۷ روز میل‌شود.

- برای جلوگیری از سرعت انزال ۴۰ گرم شکوفه خشک کرده انبه و ۱۲۰ گرم شکر را سائیده روزی یک قاشق به مدت ۱۴ روز میل شود.



تاريخ : یک شنبه 7 ارديبهشت 1393برچسب:, | 18:6 | نویسنده : روانشناس
چارلی چاپلین می گوید آموخته ام که

 با پول مي شود
خانه خريد ولي آشيانه نه،

رختخواب خريد ولي خواب نه،

ساعت خريد ولي زمان نه،

مي توان مقام خريد ولي احترام نه،

مي توان کتاب خريد ولي دانش نه،

دارو خريد ولي سلامتي نه،


خانه خريد ولي زندگي نه و بالاخره ،

مي توان قلب خريد، ولي عشق را نه.

آموخته ام که... تنها کسي که مرا در زندگي شاد مي کند کسي است که به من مي گويد: تو مرا شاد کردی

آموخته ام ... که مهربان بودن، بسيار مهم تر از درست بودن است

آموخته ام ... که هرگز نبايد به هديه ای از طرف کودکي، نه گفت

آموخته ام ... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم


آموخته ام ... که مهم نيست که زندگي تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتياج به دوستي داريم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشيم


آموخته ام ... که گاهي تمام چيزهايي که يک نفر مي خواهد، فقط دستي است براي گرفتن دست او، و قلبي است براي فهميدن وی

آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در يک شب تابستاني در کودکي، شگفت انگيزترين چيز در بزرگسالي است

آموخته ام ... که زندگي مثل يک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهايش نزديکتر مي شويم سريعتر حرکت مي کند


آموخته ام ... که پول شخصيت نمي خرد

آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند

آموخته ام ... که خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد که من بينديشم مي توانم همه چيز را در يک روز به دست بياورم

آموخته ام ... که چشم پوشي از حقايق، آنها را تغيير نمي دهد


آموخته ام ... که اين عشق است که زخمها را شفا مي دهد نه زمان

آموخته ام ... که وقتي با کسي روبرو مي شويم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد

آموخته ام ... که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشق بشويم

آموخته ام ... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم

آموخته ام ... که فرصتها هيچ گاه از بين نمي روند، بلکه شخص ديگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

آموخته ام ... که لبخند ارزانترين راهي است که مي شود با آن، نگاه را وسعت داد


تاريخ : یک شنبه 7 ارديبهشت 1393برچسب:, | 17:56 | نویسنده : روانشناس

تفاوت ویژگی های زنان و مردان 
زنان به گفت و گو علاقه مندند و با بیان مسایل، از فشار ناراحتی خود می کاهند. مردان سکوت را دوست دارند و به تنهایی به حل مسایل خود می پردازند.
یکی از شگفتی های آفرینش، وجود تفاوت ها بین زنان و مردان است. بیولوژیست ها و پژوهش گران، پس از بررسی و تحقیق های متعدد، به این نتیجه دست یافتند که رفتارهای ذهنی و فکری زنان و مردان در پاره ای از صفت های اصلی به صورت ذاتی، با هم فرق داشته و تحت تاثیر جنسیت، به گونه ای متفاوت از یکدیگر، عمل می کنند. بخشی از تفاوت های مردان و زنان را به صورت زیر می توان عنوان نمود:

* زنان تشریفات را دوست دارند.
* مردان کمتر تشریفاتی هستند.

* زنان، رابطه گرا بوده و تمایل به تماشا و نظر دارند و استعداد بیشتری برای بینش و شهود از خود نشان می دهند.
* مردان، هدف گرا بوده و به عمل و آزمایش، بیشتر تمایل نشان داده و استعداد بیشتری برای ارائه دلیل و منطق دارند.

* زنان نفوذ همسران خود را راحت تر می پذیرند.
* مردان در مقابل نفوذ زنان از خود مقاومت نشان می دهند.

* ترس زنان بیشتر است تا خشم شان.
* مردان بیشتر از این که بترسند، خشمگین می شوند.

* زنان تحمل بیشتری در برابر رنج بدنی نشان می دهند تا رنج روحی.
* مردان در برابر رنج روحی، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهند.

* زنان سعی دارند فرزندانشان، همواره راضی و راحت باشند.
* مردان، فرزندانشان را برای استقلال، مقابله با خطر و سختی ها آماده می سازند.

* مادر، همه فرزندان خود را به طور تقریبی یکسان دوست دارد؛ مهر و محبت او مشروط به اطاعت و بروز استعداد نیست.
* پدران، فرزندانی را که از آنان حرف شنوی داشته و در امر تحصیل، اجتماعی و حرفه اش موفق تر باشند، بیشتر دوست دارند.

* زنان در انتخاب همسر، مسایل بسیاری از جمله: وضع مالی، آینده، موقعیت اجتماعی، شغلی و ... را در نظر می گیرند.
* مردان سریع تر و راحت تر از زنان، درصدد ازدواج با همسر مورد علاقه شان برمی آیند.

* در چهره زنان، هنگام گفت و گو حالت های ترس، خشم، تعجب، آرامش، اضطراب و لذت به خوبی قابل رویت است.
* مردان در هنگام گوش دادن، خونسرد بوده و چهره شان دچار تغییرهای زیادی نمی شود.

* زنان هنگامی که اندیشه های غم انگیز و ناراحت کننده ای دارند، واکنش های هیجانی تر و احساسی تری را نسبت به مردان از خود بروز می دهند.
* مردان در برخورد با افکار غم انگیز و رویدادهای ناراحت کننده، احساس های خود را بروز نداده یا کمتر بروز می دهند.

* زنان در هنگام گفت و گو، جروبحث و بگومگوهای مختلف، مسایل منطقی را با عواطف و احساسات خود در هم می آمیزند و از رفتارهای کلامی و غیرکلامی خود، بیشتر و قوی تر استفاده می کنند.
* مردان در هنگام گفت و شنود، جروبحث و بگومگوها، بدون اینکه عواطف و احساسات خود را بروز دهند، می توانند خویشتن دار باشند، منطقی سخن بگویند و مستقل از احساسات خود عمل کنند.

* در صحنه زندگی اجتماعی، زنان بیشتر تساوی طلب هستند و همدردی، همدلی و ملاطفت بیشتری از خود نشان می دهند.
* در صحنه زندگی اجتماعی، مردان برتری طلب و مبارزه جو بوده و برای برتری خود، بیشتر تلاش می کنند. مردان بیشتر از زنان، پرخاشگر و تهاجمی هستند و رفتار خطرناک و غیراخلاقی بیشتری از خود نشان می دهند.

* احساس موفقیت در زنان، زمانی حاصل می شود که مورد تایید و تصدیق قرار گیرند.
* مردان زمانی خود را موفق و باارزش می دانند که به هدف هایشان برسند و اعتماد به نفس آنان زمانی بالاست که در انجام کارها موفق عمل کرده و خود را ثابت کرده باشند.

* در جریان زندگی، زنان، بیشتر به گذشته توجه می کنند و گوشه چشمی نیز به آینده دارند.
* مردان بیشتر به آینده توجه نشان می دهند و به راحتی می توانند گذشته را فراموش کنند.

* مسایل مالی و ثروت از نظر زنان، ایستا و غیردینامیک هستند. زنان با محافظه کاری در حفظ و نگهداری آن می کوشند و به طور کلی، بیشتر به نگه داری چیزهای موجود، دلبستگی دارند و نسبت به مردان کمتر ریسک می کنند.
* مسایل و ثروت از نظر مردان، دینامیک و غیرایستا هستند. مردان همواره در جهت افزایش و کسب پیروزی بیشتر، تلاش می کنند و به طور کلی، مردان فزونی طلب بوده و در جست و جوی پیروزی بیشترند و برای تحقق آرزوها و اهداف خود بیشتر ریسک پذیر هستند.

* زنان به گفت و گو علاقه مندند و با بیان مسایل، از فشار ناراحتی خود می کاهند.
* مردان سکوت را دوست دارند و به تنهایی به حل مسایل خود می پردازند.

* زنان شنونده خوبی هستند.
* مردان شنونده خوبی نیستند.

* زنان کارهایشان را با یک روند آرام، تدریجی، حرکت های ملایم، ظریف و ... به انجام می رسانند.
* مردان، کارهایشان را با نوسانات زیاد ولی آگاهانه و با حرکت های فراوان، مطمئن و محکم انجام می دهند.

* بدون درخواست کمک، اگر به خانمی پیشنهاد کمک شود، او آن را علامت مهر و محبت دانسته و در اغلب موارد پذیرای آن می شود.
* در نظر یک مرد، پیشنهاد کمک به او، به منزله این است که قدرت انجام کاری که به عهده گرفته است، ندارد و او از این پیشنهاد، آزرده شده و آن را نوعی توهین به خود تلقی می نماید.حتی ممکن است به آن اعتراض کرده و خشم خود را نشان دهد، چرا که مرد تصور می کند که خود می تواند از عهده کارهایش برآید.

* برای بیشتر زنان، گفت و شنود و هم دلی وسیله ارتباط عاطفی و احساسی است و زن با زبانش می خواهد با همسرش ارتباط برقرار کند.
* برای بیشتر آقایان، گفت و گو وسیله ارتباط و تبادل اطلاعات به حساب می آید. مرد با بدنش می خواهد با همسرش ارتباط برقرار کند.

* مرکز گویش زنان در دو نیم کره مغز قرار دارد و آنان برای صحبت کردن، هم زمان از دو نیم کره خود استفاده می کنند.
* مرکز گویش مردان فقط در نیم کره چپ مغز قرار دارد و نسبت به مرکز گویش زنان، کوچک تر است.

* دختران زودتر از پسران حرف زدن را شروع می کنند. تا 3 سالگی، 99 درصد صحبت، جامع است.
* پسران دیرتر از دختران حرف زدن را شروع می کنند. تا 4.5 سالگی، 99 درصد صحبت آنان جامع است.

* زنان در برقراری ارتباط، گوش دادن و فراگیری زبان، قوی تر از مردان عمل می کنند.
* مردان در ارتباط برقرار کردن، گوش دادن و فراگیری زبان، ضعیف تر از زنان عمل می کنند.

* ارتباط بین دو نیم کره مغز، در زنان حدود 15 درصد بیشتر از مردان است. زنان بین دو نیم کره مغز، ارتباط بهتری برقرار می سازند و توانایی بیشتری در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای در یک زمان را از خود نشان می دهند. (در مجالس زنان، هم زمان چند نفر با هم صحبت کرده و حرف های یکدیگر را هم گوش می دهند.)
* ارتباط بین دو نیم کره مغز در مردان کمتر از زنان است؛ توانایی مردان در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای هم زمان، از زنان کمتر است. (در مجالس مردان به طور معمول یک نفر صحبت کرده و بقیه گوش می دهند.)

* زنان اندیشه استقرایی دارند و از جزء به کل می رسند؛ خواهان احساس و عاطفه بیشتری هستند در تصمیم گیری مرددند؛ برای تصمیم گیری به اطلاعات بیشتری نیاز دارند، ولی به آسانی اشتباه های خود را قبول می کنند.
* مردان با شیوه قیاسی، استدلال می کنند و از کل به جزء می رسند و خواهان اطلاعات بیشتری هستند، سریعتر تصمیم می گیرند و کمتر حاضر می شوند به اشتباه های خود اعتراف کنند.

* زنان بیشتر از راه گوش (شنیدن) تحت تاثیر قرار می گیرند و محبت خود را بروز داده و عشق را انتخاب می کنند.
* مردان بیشتر از راه چشم (دیدن) عاشق می شوند.

* زنان به زندگی عشق می ورزند، عشق برای خانم ها همه زندگی محسوب می شود. زنان به احساس عشق، عنایت بیشتری دارند، همراه با آزاردوستی.
* مردان به روابط جنسی توجه دارند، همراه با دیگرآزاری. عشق برای مردان بخشی از زندگی است، مردان به کارشان عشق می ورزند و آن را عاشقانه انجام می دهند.

* تولید هورمون استروژن (هورمون جنسی زنانه) باعث کمتر شدن خشونت، کاهش پرخاشگری، ابراز وجود، رقابت و ... در زنان می شود. تولید هورمون زنانه، پیوندجویی را در زنان تقویت می کند.
* تولید هورمون تستسترون (هورمون جنسی مردانه) میل جنسی، پرخاشگری، تهاجم، رقابت، اتکا به نفس، حرکت های تند و ... را در مردان سبب می شود. تولید بیشتر این هورمون، مردان را به خشونت، تجاوزهای جنسی و بدرفتاری جنسی، حس رقابت، اتکا به نفس و رسیدن به هدف، سوق می دهد.

* میل جنسی در زنان کمتر از مردان است. زنان قلب مردان را می خواهند.
* میل جنسی در مردان بیشتر است. مردان جسم زنان را می خواهند.

* زنان جزئی نگر هستند، ماهرانه متوجه آهنگ های ظریف صدا، علائم ظاهری، حالت ها و تغییرهای چهره شده و از این طریق به علاقه ها، اندیشه ها و روحیه طرف مقابل به خوبی و سریع پی می برند؛ راست و دروغ حرف های طرف مقابل را به سرعت کشف می کنند.
* مردان کلی نگر هستند و به جزییات زیاد توجه نمی کنند لذا تمایل، احساسات و هیجان های طرف مقابل را از چهره اش به خوبی درک نمی کنند.

* زنان تصاویر معمولی و هیجانی را بهتر از مردان به خاطر می آورند.
* به یادآوردن تصاویر معمولی و هیجانی برای مردان، به آسانی صورت نمی گیرد.

* زنان در به خاطر آوردن چهره ها و اسامی، بهتر از جنس مذکر عمل می کنند و کمتر از مردان دچار فراموشی می شوند.
* مردان چهره و اسامی افراد را زودتر فراموش می کنند و بیشتر از زنان دچار "آلزایمر" می شوند.

* زنان در جوانی، مهربان و در پیری، تهاجمی و خشن می شوند.
* مردان در جوانی، خشن و خودخواه و در پیری، مهربان می شوند. 

* بر اساس آمار موسسه "هاریس"، فقط 76 درصد از زنان، اعلام کرده اند که حاضر هستند با همسر کنونی شان ازدواج کنند.
* بر اساس آمار موسسه "هاریس"، 87 درصد مردان متاهل اعلام کرده اند که اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند، حاضرند با همسر کنونی شان ازدواج کنند.

* در یک ازدواج شکست خورده: زنان مسایل جدایی را به طور عمیق احساس می کنند، ولی چون رابطه گرا هستند، غم ناشی از تنها شدن و بیان مسایل شخصی و زندگی مشترک خود را به راحتی با دیگران بازگو می کنند و همچنین با گریه کردن، از فشارهای روحی و روانی خود می کاهند، در واقع، درد جدایی را کم می کنند.

* در یک ازدواج ناموفق: مردان احساس شکست از زندگی مشترک، درد جدایی و تنهایی را به طور عمیق احساس می کنند و غمگین می شوند، ولی پس از جدایی گریه نمی کنند و درد و غم ناشی از تنها شدن را در خود می ریزند؛ چون خصوصی ترین مسایل شخصی و زندگی مشترک خود را کمتر با دیگران در میان می گذارند، بنابراین ممکن است دچار ناراحتی های روحی و روانی شوند و جهت رهایی از فشارهای درونی، به مواد مخدر، الکل و دیگر تسکین دهنده ها پناه ببرند و دچار ناراحتی و انواع بیماری ها و ... هم می شوند.



تاريخ : یک شنبه 7 ارديبهشت 1393برچسب:, | 17:55 | نویسنده : روانشناس

معنای زندگی

 

پسرک پرسید: زندگی یعنی چی؟ مادرش گفت: یعنی اینکه بشینی درس بخونی، دکتر بشی. گفت: فقط همین؟ مادرش گفت: خوب… غذا بخوری، بزرگ بشی. اصلا ببینم تو به این چیزا چیکار داری؟ برو بشین سر درس ات.
پسرک از خانه بیرون رفت. کنار بازارچه قهوه خانه ای بود. پیرمردی نشته بود و قلیان می کشید. پسرک از پیرمرد پرسید: زندگی یعنی چی؟ پیر مرد گفت: یعنی اینکه بدنیا بیای، بزرگ بشی، پیر بشی و بعدشم… گفت: بعدشم چی؟ پیرمرد گفت: بعدش رو وقتی موقعش شد میفهمی. پسرک رفت و رفت تا به یک مرد جوان رسید و سوال خود را از جوان پرسید. مرد جوان گفت: یعنی اینکه عاشق بشی، دیوونش بشی بعدش یهو… پسرک گفت: بعدش یهو چی؟ جوان گفت: هیچی، زندگی یعنی همین دیگه.
پسرک رفت و به یک زن خیاط رسید و زن جوابش رو داد: زندگی یعنی این چرخ خیاطی من، یعنی کار کردن. آدم با کار زندس. اگه کار نکنی نه شیکمت سیر میمونه نه میتونی لباس بخری بپوشی نه هیچ چیز دیگه. پسر نگاهی به چرخ خیاطی انداخت و رفت.
به یک سگ ولگرد رسید و از او هم پرسید: زندگی یعنی چی؟ سگ گفت: یه سرپناه داشته باشی و غذای خوب بخوری تا مثل من تو زباله ها دنبال غذا نگردی. پسر تکه نان خشکی از جیبش در آورد و به سگ داد. سگ هم دمش را جنباند.
پسر رفت و رفت و از کوه ها و جنگل ها گذشت و بدنیال معنی زندگی گشت ولی نمی دانست که خود دارد در زندگی قدم می گذارد.
زندگی از نظر اون این بود: زندگی یعنی به دنبال معنی زندگی گشتن!



تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:نکته های کوچک زندگی, | 11:51 | نویسنده : روانشناس

برگرفته از کتاب نکته های کوچک زندگی از اچ جکسون براون ترجمه شبنم خوشبخت

 

-وقتی از ته دل خوشحالی،بگذار چهره ات این شادمانی را نشان دهد

-از صمیم قلب عشق بورز.ممکن است کمی لطمه ببینی،اما تنها راه استفاده بهینه از حیات همین است.

-اگر باکسی قرار ملاقات گذاشتی وزودتر از موعد مقرر رسیدی،دلیلی برای اظهار تاسف وجود ندارد.

-همیشه درب اتومبیل را برای همسرت باز کن و در پوشیدن کتش به او کمک کن.

-نظم و انظباط را با ملایمت در هم بیامیز.

-برای رسیدن به کمال مطلوب تلاش کن،اما به ممتاز بودن هم قانع باش.

-همیشه داوطلب باش.گاهی اوقات مشاغلی که ظاهرا پرطرفدار نیستند شانس های بزرگی به ارمغان می آورند.

-برای اینکه همیشه آسوده خاطر باشی سعی کن تصمیماتی که میگیری با ارزش های وجودیت هماهنگ باشد.

-برای مسافرت از آزانس های مسافرتی استفاده کن.نه تنها هزینه زیادی ندارد بلکه باعث صرفه جویی در وقت و انرزی و کار هم میشود.

-همیشه از خودت عکس داشته باش و هر سه سال یکبار عکسهای جدید بگیر.

-سعی کن از بیمه ای استفاده کنی که مالیات زیادی از آن کسر نشود.

-درباره موضوعی که درست متوجه نشده ای قضاوت نکن.

-وقتی میدانی کسی زحمت کشیده تا واقعا شیک شود به او بگو معرکه شده ای!

-علامت خاصی بین خودت و همسرت در نظر بگیر ودر مجامع و میهمانی ها با او رد و بدل کن تا بداند در محافل شلوغ هم به او توجه داری.

 -هیچوقت قراردادهایی را که در متن آنها جاهای خالی وجود دارد امضا نکن.

-همیشه جوری رانندگی کن که دوست داری فرزندانت درآینده آنگونه رانندگی کنند. همگامی که بچه ها در ماشین هستند با سرعت و بی احتیاطی رانندگی نکن.

-در اختلاف نظرهایی که پیش می آید منصفانه وارد جرو بحث شو و فراموش نکن که نباید به طرفین توهین کنی.

-هیچوقت آخرین تکه جوجه سرخ شده را برندار.چ

-وقتی جنس گرانی را خریداری میکنی در مورد نحون پس گرفتن و تعویض آن سوال کن.

-وقتی برای قرض گرفتن پول نزد شخصی میروی مرتب لباس بپوش.

-یادت باشد که محبت همه کس را تحت تاثیر قرار میدهد.

-در مورد مردم به خاطر بستگانش قضاوت نکن.

-نشانی خود را در داخل و بیرون چمدان بنویس.

-آرام صحبت کن اما در فکر کردن سریع باش.

-هیچوقت کاری نکن که اعتماد دیگران از تو سلب شود.

-هیچوقت موفقیت را پیش موقع عیان نکن.

-سعی کن موفقیت هایی که در گذشته به دست آورده ای مانع تلاش و پیشرفت های بعدیت نشود.گ

-سعی کن وقتی شکست میخوری درس عبرت بگیری.

-شبها تاوقتی که تمام اعضای خانواده به خانه برنگشته اند چراغ حیاط را خاموش نکن.

-نگذار اختلافی کوچک به یک دوستی عمیق لطمه بزند.

-با زنی که با بی میلی غذا میخورد ازدواج نکن.

-فراموش نکن که خوشبختی به سراغ کسانی میرود که برای رسیدن به آن تلاش میکنند.

-سعی کن درمسابقات طرف کسی را نگیری.

-گاهی اوقات در صف نوبت خود را به دیگران بده.

-

 



تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:, | 10:49 | نویسنده : روانشناس

يکي از بحث هاي جدي بزرگان جامعه شناسي و روان شناسان، صحبت از تفاوت انسان ديروز و انسان امروز است. در واقع انسان مدرن و سنتي...
با چند نفر از بزرگان سالخورده در خصوص زندگي روزگار آنان و دنياي رنگارنگ و متنوع امروزي صحبت شده، مي گفتند با همه مشکلات و سختي ها، مردمان عصر ما، دل هاي شادتري داشتند و از زندگي، بهتر لذت مي بردند; با اين حال:
- سراسر زندگي و شغل گذشتگان، پر از مشقت و سختي بود. اما کار را براي زندگي مي خواستند، در حدي که گذران داشته باشند. اما امروز زندگي مي کنيم تا کار کنيم و زندگي فداي کار شده است.
- در روزگار گذشته، کار، زندگي و خانواده، هر کدام جايگاه خود را داشتند. همه اهل خانه در خدمت هم و يکي بودند. در دنياي امروز پدر، مادر و فرزندان، هر کدام به شکلي وظايف خود را فراموش کرده اند. همه کار مي کنند تا شغل داشته باشند تا بر درآمدها بيفزايند و مستقل باشند.
- امروزه بيشتر مردم کار مي کنند که فقط کار داشته باشند. حال آن که راز سلامت انسان هاي ديروز در کار کردن بود و اندک چربي اضافه، سوخت مي شد و مشکلي به نام چاقي ناشي از پرخوري و تنبلي وجود نداشت. در صورتي که چاقي و چربي بالا و فشار خون، مهمترين عامل مرگ و مير در دنياي به اصطلاح متمدن امروزي است.
- انسان هاي گذشته، شب ها به نوبت دور هم جمع مي شدند، قصه، شوخي، خاطره، چيستان، بازي و تفريحات سرگرم کننده براي خود داشتند. امروزه ما در خانواده، حتي در اندک ميهماني «که مي رويم آن قدر به تلويزيون، ماهواره و بلوتوث خيره مي شويم که در همان حال به خواب مي رويم.
- انسان هاي ديروز بدون تکبر و خود برتربيني و در اوج صميميت، بيشتر سراغ يک ديگر را مي گرفتند و بهتر سخن پيامبر را درک مي کردند که فرمودند: «هر کس صله رحم به جاي آورد، خداوند با او رابطه برقرار مي کند و هر کس قطع رابطه کند، خداوند با او قطع رابطه مي نمايد .»
- انسان امروز فردگرا شده و با ورود تکنولوژي به عرصه زندگي، بيشتر وقت خود را با انواع و اقسام اين وسايل مي گذرانند تا با يک ديگر.
- انسان هاي قديم در اتاق کوچک خشت گل دور هم نشسته و با هم حرف مي زدند، اما در اين دوران، مردم کنار هم و در ساختمان هاي مناسب و شيک و در سالن هاي بزرگ و اتاق هاي تو در تو و خوش رنگ و نگار به تماشاي تلويزيون مي پردازند. به تعبير روان شناسان، مردمان امروز، جمع تنهايان هستند، گرچه کنار هم هستند، اما در واقع از هم دورند.
- انسان هاي قديم، معناگرا و تفکرگرا بودند، اما بسياري از انسان هاي امروزي با ورود تکنولوژي، فرصتي براي تفکر و تحليل ندارند و هر چيزي را به راحتي به دست ميآورند. بسياري از انسان هاي امروزي، هدف و معناي زندگي خود را از دست داده اند.
- انسان هاي سنتي دنبال رفاه نبودند. از صبح تا شب کار مي کردند و چيزي که برايشان اهميت داشت، انجام وظيفه بود; اما انسان هاي امروزه، رفاه طلب هستند و با کار صبح تا ظهر، انتظار دارند همه چيز در اختيارشان باشد.
- مهرباني، عاطفه، صميميت و محبت، در ميان مردمان گذشته استحکام بيشتري داشت. با آن که امکانات رفاهي و خانه آن چناني نداشتند، اما در همان اتاق کوچک و محقر گلي و چوبي، راحتي، نشاط، تبسم، لبخند و مهرباني موج مي زد. چيزي که اکنون در خانه هاي مجلل کمتر يافت مي شود.
- انسان هاي گذشته مانند انسان هاي هزاره سوم، کينه اي نبودند. آن ها گذشت و بخشش را جايگزين کينه مي کردند. آدم هاي امروزي با کوچکترين مشکلي و يا بهانه اي، ارتباط و دوستي خود را بر هم زده و کينه به دل مي گيرند. خوبي «ها را ناديده مي گيرند و ضعف هاي کم اهميت را بزرگ مي کنند. آن ها به سخن رسول خدا بهتر عمل مي نمودند که حضرت فرمودند: «سه چيز از مکارم اخلاق است بخشش به کسي که تو را محروم کرده است، برقراري رابطه با کسي که با تو قطع رابطه نموده و بخشيدن کسي که به تو ستم کرده است.»
- پيشينيان ما از حوصله، صبر و تحمل فراوان برخوردار بودند، صبرشان، صبر بود! گذشت و بخشش بيشتري داشتند و دلشان صاف و زلال بود.
- از چشم و هم چشمي خبري نبود. اما اين روزها چشم و هم چشمي بلاي آسايش بعضي از زندگي ها شده است تا جايي که گاهي به طلاق، زندان و ورشکستگي مي انجامد.
- از بهداشت، صابون، شامپو، تيغ، سشوار و آينه خبري نبود. با آب دوغ سر را شست وشو مي دادند و از عصاره درخت براي شست و شوي لباس استفاده مي کردند.
- امنيت حاکم نبود، روز روشن، قلدران و غارتگران ميآمدند و همه زندگي مردم را جلوي چشمانشان مي بردند. گاه دزدان، روستايي را به کلي آتش مي« زدند، طوري که تنها خاکسترش بر جاي مي ماند. با اين حال، زندگي جريان داشت و هيچ گاه از زندگي نااميد نمي شدند. انسان امروز قدرتش نسبت به انسان ديروز بيشتر شده است، اما وحشت و ناتواني اش از خشونت ديگران به واسطه همين قدرت بيشتر شده است.
- از قلم، کاغذ و آدم باسواد در بيشتر روستاهاي آن زمان خبري نبود. در چندين روستا شايد چند نفر باسواد که به ملاي مکتبي معروف بودند پيدا مي «شدند. با اين حال نوشته هاي به جا مانده از گذشتگان به هر انساني آرامش مي «دهد. خط زيبا، جوهر ماندگار بر صفحه کاغذ قديمي و يا پوست حيوانات نشان از همت بلند آنان دارد.
- به خاطر نبود وسايل نقليه، مسافرت با سختي همراه بود. زجرها و مشقت هاي طاقت فرسايي را در سفر به جان مي خريدند. گاه اين سفرها بيش از شش ماه تا يک سال طول مي کشيد. پياده از اين کوه به آن کوه، از اين دشت به آن دشت، با وجود سرما و گرما بسيار دشوار بود. اما هيچ کدام از اين مشقت ها، شعله هاي عشق دروني آن ها را کم نمي کرد. آدم هاي آن روزگار، عاشق و طوفاني بودند. چند ماه بدون زاد و توشه و پوشاک مناسب پياده روي مي کردند تا به ديدن اقوام و فاميل و يا به زيارت خانه خدا و عتبات برسند. آن ها به سخن رسول خدا (ص) بهتر از بسياري از آدم هاي امروزي عمل مي کردند که فرموده است: «به تمام افراد حاضر و غايب امتم و آن ها که تا روز قيامت به دنيا مي«آيند وصيت مي کنم که صله رحم نمايند; هرچند براي آن، مسيري يک ساله باشد; زيرا صله رحم از دين است.»
- اضطراب ناشي از فشارهاي رواني در گذشته بسيار کمتر بود.
- با وجود کم سوادي و بي سوادي، بسياري از آن ها به شدت پاي بند اعتقادات ديني خود بودند. سندي دست نوشته در يکي از خانواده هاي محترم خوشنام سادات چاه گاه ديدم که پدر بزرگوارشان در بيش از يک صد سال پيش، حتي خمس هيزم جمعآوري شده از کوهستان را به نيازمندان مي دادند و نوشته شده که بابت خمس 5 بار هيزم يک بار آن به فلاني بابت خمس داده شده است.

چه کنيم تا به نيکي ياد شويم؟
البته اين چنين هم نيست که هرچه انسان سنتي داشت و دارد ارزش است و هر چه انسان امروزي دارد، بد و ضد ارزش، بلکه معيار، همان مفاهيم و ارزش هاي اخلاقي هستند که در هر زماني نبايد روح خود را از دست دهند. رفتار، گفتار و کردار نيک در هر عصر و زمانه اي که باشد ماندگار است. آنچه از سختي هاي گذشتگانمان بيان کرديم صرفا براي يادآوري و عبرت گرفتن خودمان بود که بدانيم بزرگان ما چگونه مشکلات را پشت سر مي گذاشتند و چگونه بر خوبي و نيکي پافشاري داشتند. در عين ناملايمات و سختي «هاي روزگار و نداري آن زمان از همت بلند، و وسعت نظر و قلب مهربان برخوردار بودند.
شايد اين سوال را از خود بپرسيم که چه مي شد با وجود همه اين امکانات، دل هاي ما هم شادتر بود؟ در اين بحث سعي شده است راهکارهايي ارائه دهيم که به کار بستن آنها، شما را در رسيدن به اين امر مهم ياري دهد.
پس بياييد:
بيشتر سپاسگزار خداوند باشيم، قدرشناس يک ديگر باشيم، مهربان تر و صميمي تر باشيم.
بياييد گذشت و بخشش بيشتري از خود نشان دهيم و براي خدمتي که به هم ديگر مي کنيم منت ننهيم.
بياييد کينه و نفرت را از دل هايمان پاک کنيم.
بياييد از اشتباهات يک ديگر درگذريم و پوزش پذير باشيم. زندگي و اوقات خود، خانواده و بستگان را تلخ نکنيم.
به جاي گله گذاري، حرف هاي بي حاصل و بگومگوهاي نابجا، بخشنده، پرحوصله، شکيبا و مهربان باشيم. اين دنياي ناپايدار ارزش غصه خوردن، قهر کردن، کينه به دل گرفتن و دشمني ندارد.  
خيرخواه و دل سوز هم باشيم، به هم ديگر رحم کنيم تا اهل آسمان بر ما رحم نمايند.
آنچه مي تواند در زندگي پرزرق و برق امروز، آرامش و آسايش را به خانه دل انسان برگرداند تلاش و کوشش و قانع بودن به داشته ها و شاکر بودن خداوند در نداشته هاست. زيرا قانع بودن، بي نيازي و سربلندي در برابر هم نوعان است و حرص ورزيدن براي به دست آوردن بيشتر از نيازها، مايه خواري و ذلت است.
همين حالا برخيز و برو سراغ کسي که دلت را شکست و به تودروغ گفت، برو به ديدن کسي که با تو قهر کرده و از تو بريده است.  
بيا و مردانگي کن و کدورت ها و دشمني ها را به دوستي تبديل کن. شايستگي خود را نشان بده و اين قدر بر طبل غرور و خودپسندي و کينه و جدايي نکوب.
بيا دوستي و ارتباط بريده را دوباره با ريسمان محبت وصل کن. نگذار آگهي ترحيم او را درب خانه ات نصب کنند و بعد پشيمان شوي و به خود بپيچي. مولوي چه زيبا مي گويد:  
بيا تا قدر يک ديگر بدانيم  
که تا ناگه ز يک ديگر نمانيم
کريمان جان فداي دوست کردند
سگي بگذار ما هم مردمانيم
باور کن دوستي ها و رفاقت ها بيشتر از کجي ها و بدخلقي ها در تو آرامش ايجاد مي کنند، به نفع شماست که خودتان را رها کنيد. ما عادت کرديم که خوبي هاي يک ديگر را فراموش کنيم و در مقابل، عيب ها و کاستي ها را به رخ يک ديگر بکشيم و هم ديگر را انگشت نماي عالم و آدم سازيم و به جاي دوستي و مهرباني، دشمني و گله گذاري را پيشه کنيم. حال آن که  گذشت، زيبايي زندگي است، برخيز و لذت بخشش و طراوت زندگي را از دست نده و از دوست و فاميل بريده ات سراغي بگير. به فرموده رسول خدا (ص): «کسي که براي صلح و دوستي در دنيا پيش قدم شود، در آخرت زودتر وارد بهشت مي شود.» 



تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:, | 10:34 | نویسنده : روانشناس

تکنیک های تند خوانی

 

با بکار بستن نکات زیر مهارت تند خوانی را در خود تقویت کنید:

۱- مکثــها و توقف های چشمان خود را حین مطالعه سطور کــاهش دهید. این همان تمرکزهای لحظه ای بروی حروف و واژه ها اسـت. مـا  هنگام خواندن هر یک از سطرهای یک مـتـن چشمان خود را بصورت جهشی بسمت جلو حرکت می دهیم اکنون هر میزان که ما این  کثـها و جهشــها را کـاهش دهیـم سـرعـت خـوانــدنمان نیز افزایش می یابد.
تـــعداد این توقفها معمولا در افراد کندخوان به ۷ بار در هر سطر میرسد اما شما میتوانید این تعداد مکث را به ۳ بار در هر سطر کاهش دهید.
نکته:هنگام مطالعه چشمان خود را در طول سطور حرکت دهید و نه سر خود را.
نکته: برای کاهش مکث ها و توقفها میبایست حوزه دید خود را افزایش دهید. برای این منظور شما باید سعی کنید تا تصاویر واقع در گوشه چشمان خود را بدون اینکه بطور مستقیم به آنها نگاه کنید،ببینید.
نکته:اجازه ندهید حین مطالعه دیدتان دچار سرگردانی گردد.

۲- واژه ها را گروه بندی کنید. ما دیگر آموخته ایم که چگونه حروف را با یکدیگر ترکیب کرده و کلمات را خوانده و درک کنیم. اکنون باید بیاموزیم که دسته ای از کلمات را با یکدیگر ترکیب کرده و یک جمله  را در آن واحد بخوانیم. و در قدم بعدی باید بیاموزیم که چگونه جملات را دسته بندی کرده و مفهوم کلی یک پاراگراف را استخراج کنیم.
نکته: ثابت شده که دسته بندی واژه ها قوه ادراک و فهم را افزایش میدهد. بطور کلی مفهوم را آسانتر میتوان از یک دسته واژه استخراج کرد تا از کلمات منفرد و حتی حروف تک.

۳- هیچگاه به عقب باز نگردید. اغلب افراد عادت کرده اند هنگام مطالعه به عقب بازگشته و واژه ها و یا قسمتهایی از متن را که بدرستی متوجه نشده اند را بازخوانی کنند. این کار فقط از سرعت خواندن شما میکاهد. شما میتوانید با مطالعه تکمیلی قسمتهایی که بدرستی متوجه نشده اید را  درک کنید. شاید با خودتان بگویید که این بازخوانی مجدد هم زمانبر است. اما بازگشت  مکرر به عقب برای بازخوانی قسمتهای درک نشده به مراتب وقت گیرتر از مطالعه مجدد یک مطلب به روش تند خوانی ست.

۴- هدفمند مطالعه کنید. هدف خود را از مطالعه هر مطلبی از پیش تعیین کنید. که چه نوع اطلاعاتی را میخواهید کسب کنید. این کار سبب میگردد تا شما اطلاعات غیر ضروری و حاشیه ای را  در فرایند مطالعه حذف کنید.

۵- فقط کلمات و مفاهیم کلیدی را مطالعه کنید. ما برای نگاشتن مطالب ناگزیریم پاره ای دستورات نوشتاری و ساختار صحیح جملات را  رعایت کنیم. اما هنگام خواندن نه.۴۰ تا ۶۰ درصد کل یک متن از واژه ها و حروف بی اهمیت و غیر ضروری (البته برای درک آن) تشکیل یافته است. مانند حروف ربط مانند”و” و  “یا”. بیاموزید تنها اسمها و افعال را بخوانید. نکات و مفاهیم اصلی یک پاراگراف را یافته و آن را در ذهن بسپارید و جزئیات خارج از موضوع اصلی را حذف کنید.

۶- با صدای بلند مطالعه نکنید. سرعت ادا کردن و صحبت کردن بسیار کمتر از ظرفیت یادگیری و مطالعه شماست. در فرایند مطالعه میبایست فقط چشمها و مغز درگیر باشند. سرعت قوه بینایی شما بسیار بیشتر از سرعت تکلم شماست. بنابراین از تلفظ حروف و واژه ها حین مطالعه خودداری کنید. اما مسئله اصوات به همین جا ختم نیمشود. ما حین خواندن  در ذهن خود نیز اصوات مرتبط با حروف و واژه ها را بیان میکنیم. این همان ندای درون شماست زمانی که به اصطلاح در دلتان مطلبی را میخوانید. یعنی ما پس از دیدن یک کلمه صبر میکنیم تا صدای مرتبط با آن کلمه (تلفظ) در ذهنمان کامل شود سپس به سراغ  کلمه بعدی میرویم. این عادت نیز سرعت مطالعه شما را کاهش میدهد. به یاد داشته باشید که حذف  کامل این صداها در مغز و ذهن غیر ممکن است اما میتوان آنها را به حداقل رساند.

۷- در محیط مطالعه خود هر عاملی که موجب پرت شدن حواس شما میگردد را حذف کنید.

۸- هر میزان که شما با واژگان و اصطلاحات یک زبان آشنا تر  و مانوس تر باشید درک بهتری نیز از متون نگاشته شده به آن زبان خواهید داشت. بنابراین تا میتوانید واژه و اصطلاح جدید بیاموزید.

۹- تمرین کنید، تمرین کنید. تا میتوانید تند خوانی را تمرین کنید. تند خوانی نیز همچون سایر مهارتها نیاز به ممارست دارد.

۱۰- تمرکز خود را حین مطالعه حفظ کنید. بدین مفهوم که در حین خواندن مطلبی در آن واحد به چیز دیگری فکر نکنید.



تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:, | 10:30 | نویسنده : روانشناس

آلبرت بندورا (١٩٥٢) ، رفتار شناس، چهار متغیر مؤثر بر یادگیری مشاهده ای را مطرح می کند؛ فرآیندهای توجه، یادداری یا به یاد سپاری، تولید رفتاری و انگیزشی.

آیا به مطالبی که مطالعه می کنیم توجه کافی داریم؟ آیا همه نکات آن را مهم و هم ارزش می دانیم تا آن ها را کاملاً به یاد بسپاریم؟ آیا این یادداری به اندازه ای هست که منجر به تولید رفتار شود؟ و آیا پیش از مطالعه برای خودانگیزه لازم را ایجاد کرده ایم؟

در این جا ما متغیر های مؤثر بر یادگیری را به مشاهده منحصر نمی کنیم. این عوامل عبارت اند از:

١-   ممارست: گفته اند که کار نیکو کردن از پر کردن است. همه فعالیت های یادگیری از جدول ضرب گرفته تا خوب فوتبال بازی کردن، به تمرین وابسته است. گفته اند که ٩٠ درصد نبوغ به عرق ریختن است و تنها ١٠ درصد آن الهام است.

٢-   نوع موضوع: این مسئله که « مواد آموزشی را بهتر است به صورت اجزا یاد گرفت یا به صورت کلی » همواره مورد بحث قرار می گیرد.

کودکان اجزا را معمولاً بهتر یاد می گیرند، ولی به طور کلی وقتی یادگیری بهتر صورت می گیرد که دانش آموز از کل موضوع، اطلاعاتی داشته باشد و با توجه به کل موضوع سعی کند اجزای آن را بیاموزد.


٣-   زمان مناسب: اگر ماده آموزشی طولانی باشد، شاید لازم باشد برای یادگیری، آن ماده آموزشی را تکه تکه یاد گرفت.

یادگیری اگر در یک مدت زمان معین توزیع شود، مؤثر تر خواهد بود. برای مثال اگر در یک مدت زمان معین توزیع شود، مؤثر تر خواهد بود. برای مثال اگر یک موضوع را طی سه روز بخوانیم و هر روز یک ساعت به آن اختصاص دهیم، بهتر از مواقعی یاد می گیریم که همان مطلب را در یک روز و سه ساعت متوالی مطالعه می کنیم. پس یادگیری در فواصل متوالی و مرتب بهتر است تا در اوقات متوالی.

٤-   توالی متناسب با موضوع جدید: گفتیم که یادگیری در فواصل متوالی و مرتب بهتر صورت می گیرد. این امر فقط مربوط به اوقات مناسب یادگیری نیست، بلکه به موضوعات جدید در فرآیند یادگیری نیز مربوط می شود.

یعنی یادگیری یک موضوع جدید، به خصوص اگر مشابه موضوع قبلی باشد، موجب می شود که موضوع قبلی را فراموش، یا دو موضوع را با هم مخلوط کنیم.

بنابراین هر چه موضوعات مختلف را پشت سر هم و به صورت متراکم مطالعه کنیم، بیش تر به فراموشی کمک کرده ایم.

٥-   طول مدت تمرین: گفتیم که مطالعه موضوعات مختلف و پشت سر هم به صورت متراکم، باعث فراموشی آموخته ها می شود. برای رفع این مشکل باید برای یک موضوع واحد وقت بیش تری بگذاریم. اگر چنین شود و تمرین، مدت بیش تری تداوم یابد، یادگیری نیز دایمی تر خواهد شد. در این صورت، حضور در شرایط نامساعد نیز یادآوری موضوعات یاد شده را مختل نخواهد کرد.

٦-   علاقه، انگیزه و مشوق: میزان معینی از اضطراب برای پیشرفت یادگیری مفید است که نام آن را اضطراب مجهول

یابی می گذاریم. تا آن اندازه که نگران یافتن پاسخی در خور برای مجهولات خود هستیم، بسیار پسندیده است.

اضطراب حداقل یا همان اضطراب مجهول یابی نه تنها باعث تشویش ذهن نمی شود، بلکه آن را تشویق هم می نماید.

شوق یافتن پاسخ، ما را در به یاد سپاری مطالبی که مطالعه می کنیم تحریک می کند و این تحریک ما را وادار می کند تا به هر ترتیب که شده به جواب خود دست یابیم.

اگر این حداقل اضطراب نیز نباشد، فرد نمی تواند از توانایی های یادگیری خود حتی در سطحی پایین تر نیز بهره بگیرد.

به اصطلاح کسی که اضطراب ندارد « غمی در جهان ندارد ».

از طرفی اضطراب زیاد باعث لطمه زدن به توانایی های یادگیری می شود.



صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد